مانند کور
دستم را گرفتهاند و بردهاند
به دور، دور
جوزپه اونگارتی
نادر نادرپور/جینا لابریولا کاروزو
آهانمنم بگم؟اون جوونیهامون لابلای هزارجور کتاب که میخوندیم کتابهای جلال هم بود... اتفاقا بعضیهاش هم خیلی خوب بود... ولی رضا هیچوقت نشد باهم صحبت کنیم راجع بهش...
من الان منظورم خودش بود نه کتابهاش! ... نع، نشد. :)
راستی اصلا شد ما راجع به چیزی حرف بزنیم؟؟؟!!!
نهوالّا خواهر! جز همون یه بار؛ نه من حرفزدنی بودم، نه چیزی داشتم بگم و نه اصلا مجالش بود. اینبار که برگردی -اگه برگردی!- میشینیم دل از عزای حرف درمیآریم.
آهان
منم بگم؟
اون جوونیهامون لابلای هزارجور کتاب که میخوندیم کتابهای جلال هم بود... اتفاقا بعضیهاش هم خیلی خوب بود... ولی رضا هیچوقت نشد باهم صحبت کنیم راجع بهش...
من الان منظورم خودش بود نه کتابهاش! ... نع، نشد. :)
راستی اصلا شد ما راجع به چیزی حرف بزنیم؟؟؟!!!
نهوالّا خواهر! جز همون یه بار؛ نه من حرفزدنی بودم، نه چیزی داشتم بگم و نه اصلا مجالش بود. اینبار که برگردی -اگه برگردی!- میشینیم دل از عزای حرف درمیآریم.