وَلله خجالت داره! نه دو کلوم از زندگی میخالکف می‌نویسین، نه حرفی از چشمان‌سیاه به‌میون می‌آرید، نه چیزی از آفتاب‌سوخته می‌گین، نه قصه‌ی آرایشگر سیبری رو تعریف می‌کنید، نه  ۱۲ رو با نمونه‌ی قبلیش مقایسه می‌کنید،‌ نه حرفی از اورگا می‌زنین که ربطش بدین به مغول‌ها یا ندین، نه عکسی از جولیا اورموند سرمست می‌ذارین...

نظرات 7 + ارسال نظر
ف 6 آبان 1388 ساعت 01:55

....اون وقت این چیزا که وگوئی یعنی چه؟؟

اسرین 6 آبان 1388 ساعت 15:06

ف جونم من و تو مثل این خنگا میام می خونیم و می ریم!!!

paris-texas 6 آبان 1388 ساعت 17:19 http://paris-texass.blogspot.com

آفتاب سوخته که شاهکاره...شاهکار....

رضای بلاگ‌صاحاب 6 آبان 1388 ساعت 21:22

فیلم‌هایی شاهکار -همون‌طور که پاریس‌تگزاس عزیز گفته...
اسرین مگه خنگا جور خاصی می‌خونن!!؟ ؛)

اسرین 6 آبان 1388 ساعت 22:31

خنگا جور خاصی نمی خونن، اونا جور خاصی نوشته ها رو نمی فهمن! :)

ف 8 آبان 1388 ساعت 00:35

من کلهم با اسرین موافقم :)

امیر 14 آبان 1388 ساعت 16:04

و جواهری مثل "قطعه ناتمام برای پیانوی کوکی" رو چند نفر می شناسن؟ یا دیده ن؟ یا دوست دارن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد