I was bored stiff all day yesterday:
I smoked two packs like nobody's business,
Tried to write a little bit - no good;
First time in my life I played the fiddle,
Took a walk,
Watched the guys playing backgammon,
Sang a song off-key,
And caught flies, filled a whole snuff-box;
Dammit, finally,
I popped up here.
Orhan Vali
مهمون
دیروز تا شب بدجوری حالم گرفته بود
دو پاکت سیگار هم افاقه نکرد
آخرش شروع کردم نامه نوشتن
ویولون زدم (تو تموم عمرم این اولین بارم بود)
چرخی زدم
تخته نرد بازا رو دید زدم
آوازی خوندم تو یه دستگاه خارج
یه قوطی کبریت مگس گرفتم
خدا لعنت کنه
آخرش پا شدم اومدم این جا
ترجمه: و. م. آیرو
میگم رضا جان بعد از این این اجناس خارجی رو بسپار درست اسرین تا رنگ اجنبی رو پاک کنه از روشون
ما هم انقدر مخ نسوزونیم بابا...!!!
منظورم دست بود اشتباه درج شد درست!!
بع-له...حتما که!