قبلا که
"مکتوبات" مرجع بودند تا حد زیادی قابل اعتماد بودند؛ از لایههای
کنترلی بسیاری میگذشتند؛ معتبربودن نویسنده، کنترل ویراستار، ناشر، وزارتخانه،
متولیان و سازمانهای مربوط و درگیر و ماننداینها که جلوی اشتباهها را تا حد
ممکن میگرفتند اما اینترنتیشدن همانقدر که مراجع را بیشتر کرد و دردسترستر،
امکان انحراف را نیز بیشتر کرد چرا که حالا دیگر امکان انتشار هر مطلب، برای همه
فراهم بود و انتشار هر مطلب هم در اینترنت -بهغلط- نشان درستی آن شده بود. این اعتماد
دربست متاسفانه در قشر تحصیلکردهی ما بسیار رشد کرد. نمونهی تازهی این امر،
نوشتهای است که ریشهی فعل "قاطزدن" را به مادهای مخدر بهاسم
"قات" نسبت داده؛ افراد زیادی فریفتهی این مطلب شده -و میشوند- بهطوری
که اینروزها هرگوشهوکنار این فضا عین همان مطلب بدون هیچگونه حدس و گمان یا
جستجو در منابع دیگر، بهاشتراک گذاشته شده است. اما واقعیت در این مورد این است
که مخدرهای زیادی وجود دارند که "زده" میشوند و انگار همه هم بهنحوی "خلوچلکننده"اند
اما تاکنون هیچکدام این "زدن"ها، در معنی ِ مجازی "کارنکردن
مغز" استفاده نشدهاند؛ و در این میان اگر قرار باشد چیزی بهتازگی این معنی
مجازی را بدهد قاعدتا باید چیزی ملموس باشد که در دوروبر، اگر نشود دید، باید
لااقل حرفی از آن شنید؛ کدام ما تا پیش از همین مطلب، اسمی از "قات" بهعنوان
مادهای مخدر شنیده بودیم!؟ (توجه داشته باشید که در همین مطلب هم حرفی از این
ماده در کشور فارسزبان ما نیست؛ همهی ارجاعات به یمن و عربستان داده شده!) و
همانجا هم دیده میشود که این ماده، بومی آفریقا و عربستان است و "بسیار
گران" و یکبستهی آن، مصرف تنها یک وعده است و ظاهرا هم باید تازه مصرف شود
یا در یخچال نگهداشته شود؛ بااینحساب خیال میکنید مصرف آن در کشور ما، با
دردسترسبودن مخدرهای ارزانتر، چقدر عمومی باشد؟
و
چرا راه دور میرویم؟ فعلهای زیادی تغییر ترکیب دادهاند؛ نمونهی دمدستیاش با
همین معنی: "گیجشدن" بهسادگی به "گیجزدن" عوض شده؛
پس خیلی دور از ذهن نیست که "قاطیکردن" هم
تبدیل به "قاطزدن" بشود.
و
البته همهی اینها در راستای ردکردن قطعی ارتباط "قاط/قاتزدن" با مادهی
"قات" و مرتبطکردن قطعی آن با "قاطیکردن" نیست که هردو، بهشرط
واقعیبودن این مادهی مخدر، ممکن است محتمل باشند؛ منظور صرفا یادآوری دوبارهی
مرجعصِرفنبودن منابع اینترنتی است و این که: این حس ِکنجهرچیزکاوی قابل
احترام است اما عنان شیفتگی اولیهمان در برخورد با هرچیز تازه را داشته باشیم و ابعاد/شقهای
دیگر مساله را هم از ذهن دور نکنیم.
جانا سخن از زبان ما می گویی!
بعد از خواندن مطلبِ امکانِ تبدیلِ "قاطی کردن" به "قاط زدن " یاد یکی از جلسات اخیر فرهنگستان زبان افتادم که می گفتند پس از انقلاب در صدا و سیما به تصور اینکه استعمال فعل "کردن " خلاف نزاکت و ادب است، فعل داشتن را جانشین آن کردند، مثلاً بهجای کمک کردن میگویند کمک داشتن که معنی متضاد آن را میدهد. بهجای نگاه کردن، نگاه داشتن میگویند که این دو به یک معنی نیست. مثلا در بخش خبری میگویند «در آغاز نگاهی داریم به خلاصهٔ اخبار»، یعنی نگاه میکنیم!
البته زیاد به مطلب تو ربطی نداشت ولی فکر کردم خواندنش و خندیدنش خالی از لطف نباشد...