آلن فورنیه رو با ترجمه ی سحابی شناختیم( با اون طرح جلدهای بی نظیر͵ کتابسرای بابل). قیاس مادام بواری͵ سحابی با ترجمه های قبلی ش، تفاوت عیار͵ دو مترجم رو نشون داد. و اون هشت جلد͵ سترگ، که سزان، مونه، ون گوگ، گوگن و رنوار͵ روی جلدشون تو رو جادو می کنه؛ انگار هربار، سحابی͵ نقاش سرکی می کشه از پشت͵ ور͵ مترجم ش تا تو رو به یه ضیافت تازه ببره... زندگی، حتما، حتما چیزی کم داشت بدون سلین. و نمی دونم چرا سالها بود دست و دلم نمی رفت به خوندن͵ ترجمه ی توکل از استاندال ، شاید باید شبی مثل امشب می رسید و" سرخ و سیاه"، گرد گیری می شد و از توی قفسه، پر می کشید تا روی میز کوچک کنار تخت... یادش گرامی باد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
نه!!! مهدی سحابی هم؟؟؟
آلن فورنیه رو با ترجمه ی سحابی شناختیم( با اون طرح جلدهای بی نظیر͵ کتابسرای بابل). قیاس مادام بواری͵ سحابی با ترجمه های قبلی ش، تفاوت عیار͵ دو مترجم رو نشون داد. و اون هشت جلد͵ سترگ، که سزان، مونه، ون گوگ، گوگن و رنوار͵ روی جلدشون تو رو جادو می کنه؛ انگار هربار، سحابی͵ نقاش سرکی می کشه از پشت͵ ور͵ مترجم ش تا تو رو به یه ضیافت تازه ببره...
زندگی، حتما، حتما چیزی کم داشت بدون سلین. و نمی دونم چرا سالها بود دست و دلم نمی رفت به خوندن͵ ترجمه ی توکل از استاندال ، شاید باید شبی مثل امشب می رسید و" سرخ و سیاه"، گرد گیری می شد و از توی قفسه، پر می کشید تا روی میز کوچک کنار تخت...
یادش گرامی باد