بسه... تو رو خدا بس کنید این کارهای احمقانهی کورکورانه رو؛ تعصب که شاخودم نداره آخه. چرا مسیج تحریمه هنوز!؟ مگه موبایل قطع نمیشد؟ مگه هنوز قطع نمیشه بهوقتش؟ چرا تحریمش نمیکنید پس؟ مگه اینترنت نا-بود نمیشه همونوقتا؟ چرا تحریمش نمیکنید پس؟ خوب، قرار بود بگیم میتونیم مسیج رو تحریم کنیم، بگیم میتونیم بیاون هم سر کنیم –گفتیم و کردیم؛ و خیلی هم خوب بود اما قرار نیس تو دام ِخودمون اسیر شیم که؛ قرار نیست که دو ساعت با تلفن یا حتی با موبایل چیزی رو بگیم که با یه مسیج میشد گفت –یا حتی نَـگیمش! قرار نیس جوابِ یه سوالِ فوری رو صبر کنیم که فردا صبح که به اینترنت وصل شدیم ایمیل بزنیم؛ که چی؟ -مسیج تحریمه! و مگه پول تلفن و موبایل و اینترنت جای دیگهای میره!؟
نه، اشتباه نگیرید؛ اصلا منظورم این نیست که چیزی شکسته شده؛ و همهچی برگرده به حالت قبل؛ منظورم این نیست که دلم واسه جوک گرفتن تنگ شده یا واسه اینکه بشینم مثل قبل هر جوک یا اباطیلی که واسم میاد رو خوندهـنخونده واسه همه بفرستم –که من یکی که همون وقت هم این کارو نمیکردم؛ اما وقتی میشه حال ِیکی رو بههمینسادگی بپرسم چرا نپرسم؟ وقتی میشه گوش باشم به درد ِدلِ یکی –که فقط با مسیج میتونه بهم بگهتش- چرا نه؟ و وقتی میشه خبر کوتاهی مثل این رو بدم که: «فردا، یکشنبه عصر، فیلم ِکودکان ِکار و خیابان تو سینما فلسطین پخش میشه» بیکه مزاحم ِکار و زندگی یا خوابِ حالای تو بشم، چرا باید بری ایمیل بزنی که: «مسیج تحریمه»!!؟
...و اگه واقعا انقدر پابند تحریمین چرا هنوز اینهمه تلویزیون روشنه هر شب و روز!؟ چرا هنوز تو بلاگا، هر وقت که بـری، بحث سریالای چندشآور ِتلویزیونه!؟
حماقته که ارتباطاتِ خودمون رو اینجوری از بین میبریم...
مسخرهاست واقعا!
میگم بعضی موقعها ترسناک میشی!!
کیها مثلا!!؟
خب معلومه مثل همین الان که اینو نوشتی!!!
:)