معشوق
خاک است
افتاده
استوار
و نهالپرور.
بهار خواهم شد
او را به سبزگی
و جهان را به مستانگی
خواهم خواند.
یدالله رویائی
دل هوس سبزه و صحرا نداردمیل به گل دشت و تماشا ندارددل سر همراهی به ما ندارد کور شود این دل که شکیبا ندارد
دل هوس سبزه و صحرا ندارد
میل به گل دشت و تماشا ندارد
دل سر همراهی به ما ندارد
کور شود این دل که شکیبا ندارد